کلونی، شما را به قدم زدن در ساختمان سابق کارخانه دخانیات در جاده Kőbányai دعوت می کند، همراه با تیم بازیگران، خوانندگان، و مشارکت کنندگان مدنی و پناهندگان، نگاهی به اولین دوره بحران پناهجویان که در سال 2015 آغاز شد، می اندازیم و با داستان ابوذر و پسرش، آرمین، که آخرین شاهدان این حادثه هستند گذشته کمتر روایت شده را بازدید و تماشا خواهید کرد.
در این تئاتر، همچنین داستان زندگی ایرینی و پریسترا را مشاهده خواهید کرد. مهاجرینی که خانوادهشان در حال فرار از جنگ داخلی، به دنیای بسته مستعمره یونان در جاده کوبانیا پناه بردند. داستان پناهندگان از زمینه های تاریخی و سیاسی کاملاً متفاوت که فقط کشور میزبان در زندگی هر دو یکسان است: مجارستان در اواخر دهه 1940 تا امروز. روایات تلخ فرار و مهاجرت انسانها که در افکار عمومی با تبلیغات غیرواقعی مخدوش شده بود ، از طریق خاطرات شخصی و تئاتر و موسیقی، زنده میشوند.
ابوذر سلطانی میگوید: "ما از مرز قانونی عبور کردیم و اولین چیزی که از مجارستان دیدیم سیم خاردار بود. همه جا پر از حصار و پلیس. نه سبزه ای، نه درختی، فقط بتن و آهن بود. 553 روز را در کانتینر زندانی بودیم. آرمین پسرم در آن زمان 10 ساله بود."
ابوذر سلطانی، هنرمند مسیحی، 1 سال و نیم را به همراه فرزندش آرمین در کمپ پناهندگی بسته مجارستان به سر برد و در همین ایام 2 فیلم با نامهای Fish و Wish ساخت . فیلمهای او مورد توجه جشنواره های بین المللی قرار گرفت و جوایز بسیاری کسب نمود. این اتفاق باعث جلب توجه فعالین مدنی و حقوق بشری گردید و در نتیجه، کمپ بسته مجارستان در سال 2020 برای همیشه بسته شد و شرایط مناسب تری برای آنها تدارک دیده شد.
بنیاد فرهنگ و هنر اپیفانی این دستاورد بزرگ را که به واسطه فعالیتهای هنری ابوذر سلطانی به دست آمده را به او و فرزندش آرمین و همینطور به جامعه هنری مسیحی و پناهندگان مجارستان تبریک میگوید. این واقعه نمونه ای است از گستره نفوذ و تاثیرگذاری منحصر به فرد هنر.
Comments