یکی از پرتکرارترین موضوعات در تاریخ هنر مسیحی، ماجرای شکنجۀ قدیسی به نام «آنتونی»، پدر رهبانیت مسیحی توسط شیاطین بوده است. داستان وسوسهها و شکنجههای قدیس آنتونی یک منبع الهام در سراسر تاریخ هنر اروپایی بوده است. نخستین نقاشی الهام گرفته از داستان آنتونی به قرن دهم میلادی برمیگردد که بر روی دیوار کلیسای سانتا ماریا در شهر رم نقش بسته است. اما از قرن پانزدهم میلادی و با فرارسیدن عصر رنسانس تعداد نقاشیها با موضوع شکنجۀ آنتونی بسیار بیشتر شد و نقاشان مشهوری مثل میکلآنژ و هیرونیموس بوش گرفته تا نقاشان معاصری مثل سالوادور دالی، هر کدام تصویر خاص خود را از این ماجرا آفریدهاند.
حتی در قرن بیستم هم کشیدن نقاشیهایی با این مضمون ادامه داشته است. از مشهورترین نقاشان معاصری که این ماجرا را به تصویر کشیدهاند، سالوادور دالی، از پیشگامان سبک سوررئالیسم بوده است.
در اینجا برخی از مهمترین نقاشیها با موضوع شکنجۀ سنتآنتونی توسط شیاطین را ملاحظه میکنید. در این آثار انگار نقاشان تمام نیروی تخیل خودشان را برای ترسیم شیاطین عجیب و غریب و موجودات غیر عادی به کار گرفتهاند و کابوسهایی تمام عیار خلق کردهاند که جزئیاتی جالبتوجه و چشمگیر دارند.
قدیس آنتونیوس کبیر یکی از راهبان مسیحی است که از نیمۀ قرن سوم تا نیمۀ قرن چهارم میلادی در مصر زندگی میکرد. این قدیس از قدیمیترین و شناختهشدهترین چهرههای مذهبی در مسیحیت است که رو به زندگی «رهبانی» آورد؛ یعنی از نخستین کسانی که زندگی در شهر را رها کردند و به عبادت در بیابان پرداختند.
داستانهایی که از همان قرن چهارم دربارۀ او رواج پیدا کردند، موجب شناخته شدن بیشتر او شدند. یکی از این حکایات مربوط به اقامت او در صحرای شرقی مصر است. طبق این حکایت، آنتونی برای پیدا کردن مردی مقدس به نام پولس تِبِسی در بیابان سفر میکرد. او در رویا دیده بود که پولس در عبادت و ایمان از او برتر است و بنابراین میخواست با او ملاقات کند. او در این مسیر با موجوداتی عجیبالخلقه و شیطانی مواجه میشود که شمایلشان ترکیبی از انسانها و جانوران دیگر است.
این موجودات قصد وسوسه و آزار آنتونی را دارند. قدیس آنتونی از دست این موجودات به غاری پناه میبرد اما در آنجا شیاطینی کوچک به او حمله میکنند و تا سر حد مرگ کتکش میزنند. راهبان و مومنان دیگری که از مرگ آنتونی با خبر میشوند برای به خاک سپردن او جمع میشوند اما آنتونی به نحوی معجزه آسا زنده میشود، دوباره به غار برمیگردد و با مدد الهی شیاطین را شکست میدهد. خداوند به او الهام میکند که به خاطر پایداریش در ایمان، نام او را در سراسر جهان مشهور خواهد کرد.
آنتونی در سال 250 میلادی در سرزمین مصر متولد گردید و در سال 355 درگذشت. آنگونه که در منابع مسیحی، ذکر شده است، وی در خانواده ای متمول بدنیا آمده بود و همواره برای خلوت با خویشتن به کلیسا میرفت. روزی در حالی که در کلیسا قدم میزد با خود اندیشید که چگونه رسولان همه چیز را ترک کردند و پیرو منجی شدند؟ چگونه آنان اموال خود را فروخته و به نیازمندان بخشیدند و چهسان برای آنان امید بسیاری در آسمان اندوخته شد؟
روزی در حال اندیشه در مورد همین مسائل، به کلیسا وارد شد. بر حسب اتفاق آیاتی از انجیل متی 19: 21 در کلیسا خوانده میشد. او این جمله مسیح را شنید که خطاب به مرد ثروتمندی میگوید: "اگر میخواهی کامل شوی، برو و آنچه داری بفروش و به فقرا بده و بیا از من پیروی کن و گنجی در آسمان خواهی داشت".
آنتونی بیدرنگ از کلیسا بیرون رفت و املاک پدرانش را که سیصد هکتار زمین پرمحصول و بسیار خوب بود، فروخت و پول زیادی را که از آنها بدست آورد، به نیازمندان داد.
در منابع سنتی مسیحیان، از تلاش شیطان برای فریب آنتونی، سخن بسیار گفته شده است. از جمله آنکه شیطان با یادآوری ثروت، مراقبت از خواهر، ادعاهای خویشاوندی، پول دوستی، لذتهای متنوع، خوردن و آسایشهای دیگر زندگی و سرانجام دشواری فضیلت و پارسایی و تلاش برای آن، او را وسوسه میکرد.
شیطان حتی شبی به شکل زن درآمد و صرفاً برای گول زدن آنتونی، تمام تلاشش را کرد؛ اما قلب او از مسیح و عشق به او پر بود و به الهام و مکاشفه خود از خداوند متمرکز بود و با توجه به قوت در روح، آتش فریب وی را خاموش کرد.
خلوت گزینی آنتونی
آنتونی نزدیک به بیست سال در خلوت، به تربیت خود مشغول بود، هرگز از آنجا بیرون نیامد و به ندرت کسی او را میدید. پس از آن بسیاری مشتاق بودند و میخواستند راه و روش وی را تقلید کنند.
کسانی که برای نخستینبار برای دیدن وی آمده بودند، با دیدنش از سیمای وی تعجب کردند زیرا او همان قیافه گذشته را داشت. او نه مانند کسانی که تحرکی ندارند، چاق شده بود و نه به سبب روزه گرفتن و مجاهده با دیوها لاغر گشته بود! بلکه به همان هیبت قبل از خلوت نشینیاش بود با این تفاوت که نفس وی از آلودگی پاک گردیده بود.
آنتونی دیگر نه از غم اندوهناک و نه با شادی فرهمند می شد، خنده و غصه بر او تسلط نمییافت. خداوند به وسیله او بیماریهای جسمی بسیاری از حاضران را شفا بخشید و جمعی دیگر را از روحهای پلید پاک کرد.
آنتونی همیشه روزه میگرفت و جامهای موبین (که از درونش مو و بیرونش پوست بود) بر تن میکرد؛ جامهای که آن را تا پایان زندگی نگاه داشت.
هیچکس او را عریان ندید و بدنش به هیچ وجه برهنه نشد، مگر پس از مرگ هنگامی که او را دفن میکردند.
بنیانگذار رهبانیت
امروزه محققان، آنتونی را بنیانگذار رهبانیت شرقی میشمارند.
آنتونی بر این باور بود که جامعه دنیوی به گونهای با شر آمیخته و آلوده شده که دیگر نمیتوان در آن زیست و نجات پیدا کرد.
کلام آنتونی بسیاری را متقاعد کرد تا زندگی انفرادی را بپذیرند. با تلاشهای آنتونی، زندگی رهبانی از مقبولیت قابل توجهی برخوردار گردید تا آنجا که حتی در کوهها، حجرههایی ساختند. بیابان به وسیله راهبانی که از میان قوم خود آمده بودند، آباد شد و افراد بسیاری به زندگی رهبانی، روی آوردند.
او در اوایل قرن چهارم پیروان خود را در جماعتهای رهبانی اولیه و سادهای سازماندهی کرد. مردان و زنانی که مجبور به زندگی توأم با ریاضت، پارسایی، ترک تعلقات خانوادگی، ترک روابط جنسی، پشت پا زدن به اموال و دارایی و به جا آوردن نیایش و عبادت مداوم بودند. زندگی رهبانی، که هدف از آن نیل به سعادت و رستگاری شخصی یا اتحاد با خدا از طریق مبارزه معنوی و دائمی با وسوسههای شیطانی بود.
نقاشی از هیرونیموس بوش
سالوادور دالی، قرن بیستم
جوس فن کریزبک، قرن 17
جیووانی گیرولامو ساولدا حدود 1515 تا 1520
پیتر هویس 1545 هلند
نقاشیای که «میکلآنژ» در نوجوانی کشیده است
ماتیاس گرونوالد، قرن 16
مارتن دیووس ، قرن 16
Comments